☼♠♂♡ zendegi
آموخته ام اگر کسی یادم نکرد یادش کنم،شاید او تنها تر از من باشد دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم دیریست اسیرم به کوچه ها قدم بگذار . . .
گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست
من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل
تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست
نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم
نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم...
اسیر انتظار
اسیر دلواپسی
اسیر هر آنچه مرا به یاد تو می اندازد …
مرا بگیر از غبار زرد پنجره ها !
مرا ببر به آسمانی از بهار تو . . .
که سخت گریه می کنند بهانه های من برای تو