☼♠♂♡ zendegi

 

 

   

        

آموخته ام اگر کسی یادم نکرد یادش کنم،شاید او تنها تر از من باشد    

 

 

 

نوشته شده در جمعه 2 مهر 1395ساعت 21:31 توسط ṖƐƬŔ♡S |

 

 

 

دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست

گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست

من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست  

 

 

 

نوشته شده در جمعه 2 مهر 1395ساعت 21:29 توسط ṖƐƬŔ♡S |

 

  

 

خدا حافظ گل مریم گل مظلوم و پر دردم

نشد با این تن زخمی به آغوش تو بر گردم

نشد تا بغض چشمات رو به خواب قصه بسپارم

از این فصل سکوت و شرم غم بارون رو بردارم... 

 

 

 

نوشته شده در جمعه 2 مهر 1395ساعت 21:25 توسط ṖƐƬŔ♡S |

 

    

        

دیریست اسیرم


اسیر انتظار


اسیر دلواپسی


اسیر هر آنچه مرا به یاد تو می اندازد …   

 

 

 

نوشته شده در جمعه 2 مهر 1395ساعت 13:32 توسط ṖƐƬŔ♡S |

     

  

به کوچه ها قدم بگذار . . .


مرا بگیر از غبار زرد پنجره ها !


مرا ببر به آسمانی از بهار تو . . .


که سخت گریه می کنند بهانه های من برای تو 

 

 

نوشته شده در جمعه 2 مهر 1395ساعت 13:25 توسط ṖƐƬŔ♡S |